...
از این بالا نیگا کردم زمین منو صدا میزد
یکی میگف بپر پایین یکی تو قلبم جا میزد
وقت تموم کردن کار شهامت دل بریدن
خط کشیدن دور همه به حس پرواز رسیــــــدن
حالا باید چیکار کنم خاطره ها رو خط زدم
کاری که اینجا ندارم گذشتنو خوب بلـــــــدم
برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیا بپوش برای من اینم برای قافیه
فقط من از اینجا میرم فک نکنم چیزی بشه
نه آسمون زمین میاد نه ابری بارونی میشه
حرفای آخرو زدم کارو باید تموم کنم
حیفه که این ثانیه رو برای حرف حروم کـــــنم